English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3496 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
my fancy plays round that idea U خیال من همواره در پیرامون این موضوع سیر میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
circular U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circulars U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
relational database management system U نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
relational database U نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
significantly U یاتی درباره یک موضوع بیان میکند , با انتساب مقدار به هر یک
significant U یاتی درباره یک موضوع بیان میکند , با انتساب مقدار به هر یک
faceted code U یات یک موضوع را بیان میکند با انتساب دادن به هر یک یک مقدار
case law U رویهای که قاضی CL در موضوع خاصی اعمال میکند و از ان به بعدسابقه میشود
guaranteed U متن قانونی که صحت کار ماشین یا کیفیت خوب یک موضوع را تایید میکند
guarantees U متن قانونی که صحت کار ماشین یا کیفیت خوب یک موضوع را تایید میکند
guarantee U متن قانونی که صحت کار ماشین یا کیفیت خوب یک موضوع را تایید میکند
knowledge U وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
ayŠaye U همواره
eer U همواره
on U همواره
ever- U همواره
ever U همواره
always U همواره
invariably U مطلقا" همواره
experts U نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
expert U نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
rule U نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
queueing U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access U فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queues U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
Science does not remain static. U علم همواره در حرکت است
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread U این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herring U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herrings U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition U موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
constants U فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
constant U فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
to continue one's progress U پیشرفت خودرا ادامه دادن همواره جلو رفتن
demur U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurring U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurred U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurs U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
gyrocompass U نوعی قطب نما که همواره شمال حقیقی را نشان میدهد
mail server U کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
circumferences U پیرامون
absis U پیرامون
perimeters U پیرامون
circumference U پیرامون
perimeter U پیرامون
ambit U پیرامون
outlining U پیرامون
outlined U پیرامون
outline U پیرامون
outlines U پیرامون
circuity U پیرامون
peripheries U پیرامون
periphery U پیرامون
reversed U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
outline U خلاصه پیرامون
around U پیرامون دراطراف
space current U جریان پیرامون
outlined U خلاصه پیرامون
perimeters U پیرامون محیط
periscopes U پیرامون بین
periscope U پیرامون بین
circumnavigate U پیرامون پیمودن
outlining U خلاصه پیرامون
perimeter U پیرامون محیط
outlines U خلاصه پیرامون
have to do with <idiom> U پیرامون موضوعی بودن
the four seas U دریاهای پیرامون بریتانیا
to skirt a camp U از کنار یا پیرامون اردویی ردشدن
pi U نسبت پیرامون به شعاع دایره
parosteitis U اماس بافتهای پیرامون استخوان
perigynous U واقع در پیرامون مادگی یاتخمدان
wet bulb termometere U ترمومتری که در ان جزء حساس توسط پارچهای که همواره با اب مرطوب نگاه داشته میشود احاطه شده است
say's law U عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
i thought of you U جای شما را خالی کردم همواره فکر شما را میکردم
pope's eye U غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
dump U نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
repeater U وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
idealogy U خیال
fancy U خیال
fanciest U خیال
ideologies U خیال
design U خیال
dump U خیال
plans U خیال
fantasm U خیال
plan U خیال
fata morgana U خیال
freewheeling U بی خیال
apparition U خیال
notional U خیال
ideology U خیال
fancies U خیال
inapprehensive U بی خیال
phantasma U خیال
phantasy U خیال
spectrum U خیال
minds U خیال
minding U خیال
mind U خیال
whim U خیال
fancied U خیال
figment U خیال
figments U خیال
whims U خیال
get off U بی خیال شدن
doubleganger U خیال
phantoms U خیال
apparitions U خیال
notion U خیال
hallucination U خیال
carefree U بی خیال
humours U خیال
fictions U خیال
humoring U خیال
humour U خیال
phantom U خیال
humoured U خیال
hallucinations U خیال
notions U خیال
fantasies U خیال
fancying U خیال
intention U خیال
wraiths U خیال
intentions U خیال
fiction U خیال
humored U خیال
conceptualization U خیال
fantasy U خیال
wraith U خیال
humors U خیال
designs U خیال
humouring U خیال
daydreaming U خیال باطل
maya U خواب و خیال
absentminded U پریشان خیال
abstractedly U با پریشانی خیال
puzzleheaded U اشفته خیال
daydreams U خیال باطل
thinks U خیال کردن
going to U خیال داشتن
abstractionism U خیال بافی
Utopia U وهم و خیال
think U خیال کردن
Utopias U وهم و خیال
he thought U خیال می کرد
cloud castle U خیال خام
chimeras U خیال واهی
high flying U بلند خیال
imaginary U وهمی خیال
chimaera U خیال واهی
he changed his mind U از ان خیال منصرف شد
futurism U خیال پرستی
forced fantasy U خیال فراخوانده
far away U پریشان خیال
day dreaming U خیال پروری
daydreamer U خیال باف
high flying U خیال پرور
humor U خیال مزاح
chimera U خیال واهی
reverie U خیال واهی
impressions U عقیده خیال
reverie U خیال خام
an absurd notion U خیال بیهوده
reveries U خیال واهی
ideation U خیال اندیشی
ideate U خیال کردن
impression U عقیده خیال
reveries U خیال خام
i intend to stay here U خیال دارم که ...
fancy free U عاری از خیال
daydreamed U خیال باطل
vision U خیال تصور
abstracted U پریشان خیال
imaginative <adj.> U خیال آفرین
whim wham U خیال وسواس
fancier U خیال باف
supposable U خیال کردن
absent minded U پریشان خیال
absent-minded U پریشان خیال
absent-mindedly U پریشان خیال
sitting duck <idiom> U بی خیال نشستن
deem U خیال کردن
specter U خیال وفکر
starry-eyed U خیال پرور
starry-eyed U خیال اندیش
flights of fancy U بال خیال
absent U پریشان خیال
ideas U فکر خیال
idea U فکر خیال
fanciers U خیال باز
fanciers U خیال باف
visions U خیال تصور
fancier U خیال باز
starry eyed U خیال اندیش
starry eyed U خیال پرور
Recent search history Forum search
1ایا با رنگپاش خرطومی می شود دیوار را رنگ کرد
1ICR
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1ترجمه ی stirling numberبه انگلیسی؟
1She is choosing to look at bright side of the situation.
2make the case? به فارسی چی میشه
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
1coffee table conversation piece
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی با افزایش حجم ناشی از پرتو تابیده‌شده به سلول‌های سرطانی جاذب نانوذرات طلا
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی به کمک افزایش حجم ناشی از تابش لیزر به سلول های حاوی نانوذرات طلا
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com